ماه ها دلم آغوشت رو میخواست که از دردام و رفتن ارشیا برات بگم اما تو هم رفتی مادر نیستی ،حالا به هیچکس نمیتونم بگم که بعد از شماها چه بر من میگذره...... مادرم هفت روزه که کوچ کردی،عزیزم نگفتم بهت که ارشیام نیمی از وجودم فرزندم رفت و من حالم خوش نیست اما نتونستم غمت رو ببینم اما وقتی دیدمت فهمیدم که حس کردی ارشیا نیست فقط ازش میگفتی و سراغش رو میگرفتی و میدونم که فهمیدی و قلبت تحمل نکرد و طاقت نیاوردی. حالا میدونم که ارشیا دستات رو گرفته و پیشش هستی.و در کنار هم آرام هستید. تو مهربانترین و فداکارترین مادر و مادر بزرگ بودی. روحت شاد و مسیرت پر نور مادر مهربانم.