صحبت های بغض آلود مرحوم پرویز پورحسینی درباره کرونا

الهام پاوه نژاد نوشت :


از صبح که این یک دقیقه را دیدم مثل اسپند بر آتشم.
انسان بزرگی که تا قبل از ابتلا چطور تلاش می‌کرد که رسالت خودش را به درستی انجام دهد... این ‌پرده‌ی آخر را درخشان گفت و رفت....
.
عمو پرویز از جانِ باور بغض کردین برای عزیزانی که درگیر این اهریمن موذی شدند و حتی از دست رفتند غافل از این که....
.
گفتند فردا شما را به خاکِ سرد می‌سپارند...کنار ناهید خانم که هر بار اسمش بر زبان‌تان جاری میشد آسمانِ نگاه‌تان برقی از دلتنگی می‌زد...

گفتند باید رعایت کنیم و نباشیم برای وداع آخر...

من باز به شما مثل همیشه خواهم گفت: چشم عمو پرویز چشم... ببخشید که این بار هم مسیر نیستیم و نمی‌تونم شما را به مقصد برسونم... اما حتماً می‌بینمتون... زمانش دیگه دست من نیست...
دیدین چطور این اهریمن با یک ضد حمله شما، ابر قهرمان من را از پا درآورد ؟
بعد از کیش و مات شدن شما، از هیچ تسلیمی تعجب نخواهم کرد....
.
تا همیشه ، تا دیدار مجدد یادتان بماند چقدر برایم عزیز و محترم و یگانه بودید و هستید و خواهید بود....

به ستاره‌ها
به یاران
برسان‌سلام‌ما را....
چون نه شکوفه مانده نه بهار....( اسامی ‌زیاد شده دیگه ، مطمئنم حافظه و‌تمرکز شما همچنان قوی‌تر از من عمل خواهد کرد)
.
پی‌نوشت:
این بک دقیقه را هزاران بار دیدم و اشک ریختم ...
شمایانی که هنوز باور ندارید، واین‌اهریمن را دروغ و بازی می‌دانید، مسئولیت اجتماعی احساس نمی‌کنید، ببینید و‌ شرمنده‌ی وجدان‌تان‌باشید.
بی‌شک
او در اثر آلودگی محیطی بالا، به خاطر بی‌تعهدی شما گرفتار شد و رفت....
.
غروبِ شنبه هشتم آذرماه ۹۹
.

( این ویدئو در راستای کمک‌های تبلیغاتی خیریه یاران برکت مهر گرفته شده بود. ممنون از پدیده جمالها‌ی عزیزم برای ارسالش)

۰ نظر