نمانده در دلم دگر توان دوری … مردم عاشقانه ترانه خواندند و همدلانه عاشقی کردند. چه بغضهایی که در آن لحظهها ترک برداشت و چه صورتهایی که بارانی شد.
انگار که آهی مشترک در سینههای مردم است که گاه گاهی طغیان میکند از حنجرههای بی فریاد. این چند ثانیه را با اجازهی علیرضای عزیزم منتشر میکنم که شاید بهانهای برای فریاد عشق در خلوت احساس شما هم بشود. پ.ن. علیرضا جان قربانی، امشب در هدایت این همدلی آهنگین، استادانه عمل کردی و نفس گرم و چشمان بارانی این مردم نجیب، نشان زرین برای ماندگاری تو در موسیقی فاخر ایرانی است. درود بر تو و گروه هنرمندت.
