بعد از رفتن عزیزت دیگه هیچوقت آن آدم قبل نخواهی شد،
من معنی کن فیکون را هیچوقت نفهمیده بودم تا اینکه نیمی از وجودم پر کشید.
کن فیکون یعنی اینکه نه احساس خواب میکنی ،نه گرسنه میشوی ،نه میدونی میخوای چکار کنی،انگار تمام کوه های دنیا رو شانه هات سنگینی میکنه و نمیتونی نفس بکشی و تو حتی قدرت ایستادن هم نداری چه برسه که بتونی درست راه بری،دیگه نمیتونی فکر کنی،.
دلت نمیخواد با هیچکس حرف بزنی،
نمیخوای بشنوی،هیچ چیز رو ببینی،فقط میخوای سکوت کنی لحظه به لحظه عزیزت رو به یاد بیاری و اشک بریزی آنقدر که حس میکنی نفسی برایت نمانده،دلت میخواد فقط بارها و بارها فریاد بزنی و بگی چرا،چرا،چرا،و این غم انگیزترین قسمت زندگیته که هیچ جوابی نمیگری .دیگه هیچوقت آغوش عزیزت رو و دستان مهربونش رو لمس نمیکنی،
و صدای زیباش رو نمیشنوی ،فقط عکسها و فیلمها و صداش رو که از قبل داری و میبینی و میشنوی ، و در خیالت احساس میکنی که کنارت نشسته و فقط او تو رو میبیند نه تو، و باز اینجا با فریاد اشک میریزی و میگی چرا،چرا،چرا؟؟؟؟!!! اما، باز هم جوابی نمیشنوی.