با اولین گریه بازی شروع میشه هی بزرگ میشیم بزرگ و بزرگتر اونقدر بزرگ که یادمون میره یه روز کوچولو بودیم! دیگه هیچ چیزیمون شبیه به هم نیست، حتی صداهامون. گاهی با هم میخندیم، گاهی به هم! گاهی دوست میداریم و گاهی متنفر میشیم. یک سال دیگه گذشت یک سال دیگه گذشت و باید صفحهٔ سفید دیگهای که پیش روم گذاشتنو پر کنم.