فردا ٤٩ساله ميشوم ………..
فردا خواهم رفت و تمام شهر را قدم خواهمزد.
اصلا برایم اهمیتی ندارد که کجای مسیرِ تشویش ایستادهام و چند مسئله برای حل شدن باقی مانده! فردا بهترین لباسم را به تن خواهم کرد، با آرامشِ تمام، مقابل آینه خواهمایستاد،
بهترین عطرم را خواهمزد،
گوشی و هندزفریام را برخواهمداشت و از خانه بیرون خواهمرفت. امیدوارم باران ببارد و کوچهها و خیابانها، بوی خاک نمگرفته بگیرد و امیدوارم تمام آدمهایی که در مسیر میبینم آمادگی لبخند عمیق و بیهوای یک غریبه را داشتهباشند...
فردا برای هیچ چیز عجول نخواهمبود و نگران هیچ دیر شدن و بازگشتنی نخواهمشد و با طمانینه از تماشای شهر و آدمها و آسمان و خیابان، لذت خواهمبرد. بس است هرچقدر دغدغهمند بودم و بس است هرچه دلخوشیهام را به تعویق انداختم.
فردا تمام شهر را قدم خواهمزد و موزیک گوش خواهمداد و به آدمها لبخند و حس خوب خواهمبخشید و نفسهای عمیق خواهمکشید و تمام سلولهای تنم را از حصار نبایدها رها خواهمکرد و خوشحال خواهمبود.
فردا وسط پائیزیترین نقطهی شهر، خودم را در آغوش خواهمکشید... #نعيمه_نظام_دوست