امروز مثل همیشه مادر امیرمحمد لطف کردند هم به ننه نقلی سرزدند هم فشارش رو گرفتن و یه آمپول تقویتی به ایشون زدند مامان جان هم از دعای خیر ایشون رو بی نصیب نذاشت و آرزو کرد پسرش رو داماد کنه ..قطعا با شنیدن این دعا قند تو دل امیر محمد آب میشه..