مجید صالحی نوشت :
هم خوشحال بودم از اینکه تونستیم کاری کنیم کمی بچه ها خوش باشن هم تو دلم خیلی ناراحت که ۱ ماهه با دو تا بچه کوچیک که هر لحظه به هوای تازه و جنب و جوش احتیاج دارن تو خونه زندانی شدیم خواستم بگم من هم یه روز هایی قوی میشم سوپر وُمن میشم به کارای خونه میرسم با بچه ها درس میخونم یه روز دور از چشم بچه ها گریه میکنم و اصلا حتی نمیتونم از جام بلند شم.میدونم هممون همینیم کاش اینجا به هم روحیه بدیم که بیشتر و بهتر دوام بیاریم.راستی من همش ناراحته بچه ها هستم