زندگی اکبرعبدی از زبان خودش ؛ مثل همه آدم حسابی ها یک زن دارم !


من اکبر عبدی آقا باقر از یک خانواده بسیار معمولی و کارگری می آیم. مثل همه آدم حسابی ها یک زن دارم.
جرقه بازیگری در 8-9 سالگی وقتی از یک مهمانی خانوادگی برمیگشتیم و من ادای تمام فامیل را درآوردم شکل گرفت.
مادرم تمام ثروتش که سه النگو بود را فروخت و مقداری هم از همسایه ها قرض کرد تا من را در کانون پرورش فکری کودکان نازی آباد ثبت نام کند
یک روزی نشسته بودیم منتظر استاد که وقتی استاد وارد شد و کار من را دید خیلی تشویقم کرد و به سرپرست کانون گفته بود که این داره از استعداد منفجر میشود.
بعد از مدتی پایم به تئاتر باز شد و مدتی کار کردم. بعد دوسالی این شغل را ول کردم و رفتم بیرون در جاده مشهد و به تراشکاری مشغول شدم.
یکروز رضا ژیان آدرس گرفته بود و آمد دنبالم و گفت آدم های دیگری باید مشغول این کار شوند نه تو. برگشتیم و آمدیم تهران و دوباره مشغول شدم و با اجاره نشین های آقای مهرجویی پایم به سینما و تلویزون باز شد
من تا تیپ را تبدیل به کاراکتر نکنم یعنی در درون خودم برای خودم حل نکنم و آن نقش را قشنگ لمس نکنم و زندگی نکنم، اجرا نمیکنم و مسئولیتش رو نمیپذیرم.
شاید علت اینکه مخاطب من هم نقش های زن و بچه ای که بازی کرده را باور میکند همین است.
بعد از این همه سال کار کردن میبینم که این شغل به هیچ وجه پشتوانه ای ندارد. یک وقت هایی که بعد از فیلمبرداری گریم ام را میشورم و میبینم هیچکس نیست، تا خانه گریه میکنم و میگویم من برای کی ارزش دارم؟ آنجا جایی است که پشیمان میشوم اصلا چرا در این کار آمده ام یا چرا حالا که آمده ام زود نشناختم و نرفتم بیرون.
به مناسبت چهارم شهریور
شصت و یک سالگی اکبر عبدی
ستاره بی بدیل بازیگری ایران


منبع : تی وی پلاس

۰ نظر